ازكجا بفهميم هدف را درست تشخيص داده‏ ايم؟

هدف چيست – داشتن هدف در زندگي – چگونه براي خود هدف انتخاب كنيم – هدف زندگي از ديدگاه قرآن – چگونه هدف زندگي خود را پيدا كنيم

ازكجا بفهميم هدف را درست تشخيص داده‏ ايم؟

۲۶ بازديد

2365181

معناى هدف
هدف، يعنى «براى هر كار و فرمان و هر راهى، نقطه‏اى است كه به آن ختم مى‏شود». ژرف نگرى در اين نكته، ما را از خطاهاى بسيارى ايمنى مى‏بخشد. در طول تاريخ بشر، خطاكنندگان به معناىِ صحيح «هدف»، نينديشيده و يا آن را درنيافته‏اند. از اين رو، به غلط آنچه را كه لازمه زندگى و يا از اجزاى حيات دنيايى بشر بوده و در مواردى ايده‏آل براى بخشى از زندگى به حساب آمده است با هدف براى كل حيات تلقى كرده و براين اساس دچار زيان در زندگى يا شكست‏هاى روحى شده‏اند.
در اين باب، مى‏توان به كسانى اشاره كرد كه بهره‏مندى از لذّت‏ها و شهوت‏ها را هدف دانسته‏اند! به هر حال اين تصوّر نادرست است؛ چرا كه آنچه جزء زندگى است، نمى‏تواند هدف آن باشد. براى چنين افرادى پس از پايان زندگى (حيات دنيوى)، رسيدن به هدف، هيچ تصويرى ندارد. به طور مثال كسانى كه رسيدن به مدارج عالى علمى را هدف زندگى خود دانسته‏اند، علاوه بر آنكه ممكن است در رسيدن به اين مطلوب، ناكام مانده و به دليل احساس شكست، ديد منفى و مأيوسانه‏اى نسبت به زندگى بيابند؛ در صورت موفقيت نيز، پس از پايان زندگى دنيوى، نيل به هدف براى آنان معنا نخواهد داشت. بنابراين بايد «زندگى» و «هدف از آن»، از يكديگر متمايز شوند و آنچه داخل در محدوده زندگى است، هدف زندگى تلقى نشود. به هر صورت، هنگام پرداختن به پرسش از هدف زندگى، بايد مافوق حيات طبيعى قرار گيريم؛ تا سراغ آن را در حيات طبيعى و شئون آن نگيريم V}براى آگاهى بيشتر: عبداللّه نصرى، تكاپوگر انديشه‏ها (زندگى، آثار و انديشه‏هاى استاد محمدتقى جعفرى)، ص ۲۲۰٫{V.

T}دوم. درستى هدف‏{T
روشن است كه عالمان و انديشمندان، هدف‏هاى متفاوتى براى زندگى ترسيم و ارائه كرده‏اند. امّا اين بدان معنا نيست كه همه اين نظرها و هدف‏ها صحيح بوده و به ديگران درست شناسانده شده است. ضديّت و يا تناقض بسيارى از اين هدف‏ها، نشانگر صحت اين مدعا است.
به عنوان مثال، بيمارى نياز فورى به دارويى خاص دارد. شما مى‏دانيد كه اين دارو تنها در يك داروخانه عرضه مى‏شود؛ ولى آنجا را نمى‏شناسيد. اكنون درمى‏يابيد كه دانستن نام و يافتن نشانى آنجا، تا چه حد ضرورى و جدى است؛ يعنى، همان قدر كه دانستن اين مشخصات مهم است، يافتن خيابان و نحوه رفتن به آنجا نيز اهميت دارد. بدون شك اگر نام و نشانى و چگونگى رفتن به داروخانه به صورت اشتباه در اختيار شما قرار گيرد، لطمه‏اى جانسوز و جبران‏ناپذير براى بيمار در پى خواهد داشت.
در اولين قدم كاوش براى يافتن هدف زندگى و راه رسيدن به آن، پاى ما به زنگ خطرى برخورد مى‏كند كه براى هوشيارى و دقت بيشتر سودمند خواهد بود. اين زنگ به ما چنين مى‏گويد: «تنها يك بار اين راه را خواهى رفت و يك بار زندگى را تجربه خواهى كرد»! اين اخطار و گوشزد مهم و جدّى، ما را بر آن مى‏دارد كه با دقّتى متناسب با اهميت موضوع و موشكافى بسيار، به كاوش بپردازيم و ضريب اطمينان بالايى براى يافته خود، دست و پا كنيم.
پس شناخت هدف زندگى، كار آسانى نيست تا در توان ما يا امثال ما – كه خود براى اولين و آخرين بار از اين راه مى‏گذريم – بگنجد. گويى بايد دستى از آستين غيب برآيد و با انگشت اشاره‏اى، هدف و سمت و سوى آن را به ما بنماياند.
خوشبختانه بايد بگوييم: اين دست برآمده و در تعيين هدف و چگونگى رسيدن به آن، كارى كارستان كرده است. خداوند بلندمرتبه، در حالى كه به همه جهان هستى احاطه دارد، رمز و راز آن را از آغاز تا انجام مى‏داند و هدف زندگى و راه رسيدن به آن را به خوبى و پله پله به ما مى‏آموزد.
او در آيات قرآن، اين حقيقت را بازگفته است كه همه جهان هستى و از جمله انسان، به عالم بالا بازخواهند گشت و فرجام تمامى امور و پايان زندگى، به سوى خداوند و از آنِ او است: A}«وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ»{A؛ V}لقمان (۳۱)، آيه ۲۲٫{V؛ «و فرجام كارها به سوى او است» و A}«إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»{A؛ V}آل عمران (۳)، آيه ۱۰۹٫{V؛ «كارها به سوى خدا بازگردانده مى‏شود».
بر اين اساس هدف، فرجام و آرمانى كه اسلام براى بشر تصوير كرده، فقط «خدا» است و بس و اين غايتى است كه وراى آن هدف برترى تصورپذير نيست. آدمى به سوى خداوند در حركت است و در واقع تمامى جهان به سوى آن، در سيلان و جريانند و ما چه بخواهيم، چه نخواهيم و چه بدانيم و چه ندانيم، رو به سوى آن هدف و غايت داريم. اين هدف ماوراى زندگى و عالم مادى؛ بلكه محيط بر عوالم بالاتر و برتر است. بنابراين هدف از زيستن آدمى در اين دنيا، حركت، صعود و بازگشت به سوى خداوند است.
خداوند، چگونگى رسيدن به اين هدف و كيفيت اين بازگشت را روشن ساخته و رسالت تبيين آن را بر دوش پيامبران نهاده است. در واقع در پرتو پيروى از ايشان و عمل به هدايت‏ها و تعاليم آنان، آدمى مى‏تواند به حقيقت انسانيت و قرب حضرت حق دست يازد: A}« … فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِى الْأَلْبابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً * رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ …»{A؛ V}طلاق (۶۵)، آيه ۱۰ و ۱۱٫{V؛ «پس اى خردمندانى كه ايمان آورده‏ايد! از خدا بترسيد؛ به راستى كه خدا سوى شما تذكارى فرو فرستاده است: پيامبرى كه آيات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مى‏كند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند، از تاريكى‏ها به سوى روشنايى بيرون برد».
A}«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً * وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً»{A؛ V}احزاب (۳۳)، آيه ۴۵ و ۴۶٫{V؛ «اى پيامبر! ما تو را گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم و دعوت‏كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابناك».
اين عبارات بيانگر اين حقيقت است كه بعثت پيامبران، براى دعوت به سوى حضرت حق است و آنان همچون چراغى تابناك، روشنگر راه آدمى در رسيدن به مقصود و هدف زندگى‏اند.
P}چون رسيد اندر سبا اين نور شرق‏{E}غلغلى افتاد در بلقيس و خلق‏{P
P}روح‏هاى مرده جمله پر زدند{E}مردگان از گور تن سر بر زدند{P
P}يكدگر را مژده مى‏دادند، هان‏
{E}تك ندايى مى‏رسد از آسمان‏{P
P}زان ندا دين‏ها همى گردند گبز{E}شاخ و برگ دل همى گردند سبز{P
P}از سليمان آن نفس چون نفخ صور{E}مردگان را وا رهانيد از قبور{P
V}مثنوى معنوى، دفتر ۴، ابيات ۸۳۹ – ۸۴۳٫{V
قرآن كريم، ايمان و عمل صالح را دو ركن اساسى و دو ره توشه مهم، براى رسيدن به هدف حقيقى و اصلى انسان در زندگى مى‏داند: A}«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِى أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»{A؛ V}تين (۹۵)، آيات ۴-۶٫{V؛ «به‏راستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم. سپس او را به پست‏ترين پستى بازگردانيديم؛ مگر كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند كه پاداشى بى‏منّت خواهند داشت».
و A}«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِى خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»{A؛ V}عصر (۱۰۳)، آيه ۲ و ۳٫{V؛ «در حقيقت انسان دستخوش زيان است؛ مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند».
بنابراين، بر اساس آيات قرآن چند امر روشن مى‏شود:
يكم. هدف برين زندگى، خارج از چند روزه زندگى اين دنيا قرار دارد و در سرانجام آن است، نه در متن آن.
دوم. هدف زندگى، رسيدن و بازگشت به حقيقت اصلى؛ يعنى، خداوند متعال است.
سوم. خداوند، چگونگى و كيفيت رسيدن به اين هدف را، به وسيله پيامبران الهى براى ما روشن ساخته است. او در كنار عقل – كه حجت درونى است و در راه رسيدن به هدف زندگى، ما را به كلياتى رهنمون مى‏كند – انبيا و كتاب‏هاى آسمانى را به منظور راهنمايى و معرفى جزئيات اين راه و مسير، فرستاده است.
چهارم. ايمان و عمل صالح، دو ركن اصلى و مهم براى نيل به هدف حقيقى زندگى تلقى شده است.
از همه اين مطالب روشن مى‏شود كه هدف زندگى براى دانشجو، كارگر، كارمند، پزشك، عارف، هنرمند، معلم، زن، مرد و در يك كلمه «انسان»، يكسان است و البته هر كس به اندازه ايمان و عمل صالح خود، مى‏تواند به هدف حقيقى زندگى دست يابد.
با اين نگاه به هدف زندگى، تلاش در جهت ايمان و عمل صالح، هر چند سخت؛ ولى بسيار لذت بخش است. رو به سوى خدا آوردن، بسيار آرام بخش و آميخته با انس و لطف است و نرسيدن به اين وصال، بسيار جانسوز است؛ چنان كه عبدالرحمان جامى در شرح دو بيت زير از مولانا جلال الدين رومى:
P}بشنو از نى چون حكايت مى‏كند{E}و زجدايى‏ها شكايت مى‏كند{P
P}كز نيستان تا مرا ببريده‏اند{E}در نفيرم مرد و زن ناليده‏اند{P
چنين مى‏سرايد:
P}حبذا روزى كه پيش از روز و شب‏{E}فارغ از اندوه و آزاد از طرب‏{P
P}متحد بوديم با شاه وجود{E}حكم غيريت به كلّى محو بود{P
P}بود اعيانِ جهان بى‏چند و چون‏{E}ز امتياز علمى و عينى مصون‏{P
P}نى به لوح علمشان نقش ثبوت‏{E}نى ز فيض خوان هستى خورده قوت‏{P
P}نى ز حق ممتاز و نى از يكدگر{E}غرقه درياى وحدت سربه‏سر{P
P}ناگهان در جنبش آمد بحر جود{E}جمله را در خود ز خود بى‏خود نمود{P
P}امتياز علمى آمد در ميان‏{E}بى‏نشانى را نشان‏ها شد عيان‏{P
P}واجب و ممكن ز هم ممتاز شد{E}رسم و آيين دويى آغاز شد{P
P}بعد از آن، يك موج ديگر زد محيط
{E}سوى ساحل آمد ارواح بسيط{P
P}موج ديگر زد پديد آمد از آن‏{E}برزخ جامع ميان جسم و جان‏{P
P}پيش آن كز زمره اهل حق است‏{E}نام آن برزخ مثال مطلق است‏{P
P}موج ديگر نيز در كار آمده‏{E}جسم و جسمانى پديدار آمده‏{P
P}جسم هم گرديد طورا بعد طور{E}تا به نوع آخرش افتاده دور{P
P}نوع آخر آدم است و آدمى‏{E}گشته محروم از مقام محرمى‏{P
P}بر مراتب سرنگون كرده عبور{E}پايه پايه ز اصل خويش افتاده دور{P
P}گر نگردد باز مسكين زين سفر{E}نيست از وى هيچ‏كس مهجورتر{P
P}نى كه آغاز حكايت مى‏كند{E}زين جداييها شكايت مى‏كند{P
اميد آنكه خداوند همه انسان‏هاى حقيقت‏جو را در شناخت هدف زندگى و رسيدن به آن، يارى دهد و ما را از اهل معرفت و نوشندگان شراب وصل گرداند

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.